نویسنده نادرمنتظرالمهدی در چهار شنبه 17 مهر 1392
|
روایتی از زنده به گور شدن رزمنده 15 ساله
صدامیها مرا تا گردن زیر خاک کردند؛ آن روز باران هم میبارید و 4 ساعت اسیر گِل بودم؛ بعثیها مشروب میخوردند، سر مرا نشانه میگرفتند و میخندید.
بارها از شکنجههای نیروهای صدام در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شنیدهایم؛ از بریدن گوش و بستن دست و پای رزمندهها تا زنده به گور کردن آنها.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: روایت, زنده به گور, شدن, رزمنده, 15ساله,